متولد ۲۹ مهر ماه ۱۳۴۸ در مشهد مقدس، تك فرزند خانواده هستم و در خانواده اي كاملاً تلويزيوني رشد كرده ام. پدرم كه دار فاني را وداع گفته اند از تهيه كنندگان و مجري راديو بود و مادرم نيز بازنشسته واحد خبر سازمان هستند.
رضا جاودانی، از مجريان زبده و كاربلد برنامه هاي ورزشي شبكه سه كه هميشه تماشاي برنامه هاي اجرا شده توسط او بيش از اينكه مخاطب را به سمت حاشيه سوق دهد انسان را وادار مي كند تا به طور كامل روي اصل موضوع و مباحث فني تمركز داشته باشد. هميشه خود را مسلح به سلاح اطلاعات مي كند و زندگي او با مطالعه گره خورده است.
مديريت بر فضاي برنامه هايش، رعايت كرامات انساني و احترام گذاشتن به مخاطب و مهمانان برنامه اش از نكات قابل توجه و از ويژگي هاي مهم اجراي او محسوب مي شود. مجري برنامه هاي دايره طلايي و مردان آهنين و همين طور ديگر برنامه هاي ورزشي شبكه سوم سيما من جمله برنامه پرطرفدار مجله جام باشگاه هاي اروپا كارشناس ارشد حقوق جزا و جرم شناسي است. سال ۷۸ با خانم مهشيد سالاري فوق ليسانس مردم شناسي و عضو هيئت علمي دانشگاه آزاد ازدواج كرد كه ثمره اين ازدواج شروين ۱۵ ساله است، با او گفتگو كرديم.
دوست داريم از رضا جاوداني بيشتر بدانيم!
متولد ۲۹ مهر ماه ۱۳۴۸ در مشهد مقدس، تك فرزند خانواده هستم و در خانواده اي كاملاً تلويزيوني رشد كرده ام. پدرم كه دار فاني را وداع گفته اند از تهيه كنندگان و مجري راديو بود و مادرم نيز بازنشسته واحد خبر سازمان هستند.
و همين امر بهانه خوبي بود براي حضور شما در رسانه ملي…
حضورم در تلويزيون كاملاً اتفاقي بود. پيشنهاد كار از سوي يكي از تهيه كنندگان ورزشي دقت سيماي مشهد ارائه شد و بعد از تستي كه دادم قرار شد همكاري ام را با تلويزيون ادامه دهم كه اتفاقاً تستي را هم كه داده بودم پخش كردند. به دليل علاقه اي كه به ورزش داشتم دوست داشتم در اين زمينه فعاليت كنم. سال ۱۳۶۸ وارد سازمان صدا و سيماي مشهد شدم و تا سال ۱۳۷۶ در آنجا بودم.
چطور شد كه از شبكه سه سر در آوريد؟
كارشناسي حقوق را در مشهد گرفتم و بعد از آن براي فوق ليسانس تهران قبول شدم و همزمان با آمدنم به تهران، همكاري ام را با شبكه سوم سيما آغاز كردم.
اولين كار تصويري شما در شبكه سه؟
هجدهم شهريور ماه سال ۱۳۷۶ با برنامه جنگ ورزش بود.
اولين باري كه صدا و تصوير خودتان را ديد، چه احساسي داشتيد؟
خيلي خجالت كشيدم! الان هم اين خجالت ادامه دارد.
فقط مجري گري مي كنيد يا مثل خيلي هاي ديگر كار گزارشگري را هم دنبال مي كنيد؟
در سيماي مشهد و كلاً به دليل فضاي خاصي كه در شبكه هاي استاني وجود دارد بايد همه فن حريف باشي و بتواني در همه زمينه ها توانايي اجراي برنامه را داشته باشي. خوب به خاطر دارم كه آن زمان بازي هاي پرسپوليس و استقلال را كه به مشهد مي آمدند و پخش زنده تلويزيوني داشت من گزارش مي كردم. ولي خيلي دوست دارم كه مجري خوبي باشم تا اينكه يك گزارشگرـ مجري متوسط! مقوله اجرا بحث بسيار حساس و پيچيده اي است كه به جز اطلاعات ورزشي بايد مطالعات وسيع و جامعي در مقوله هاي اجتماعي هم داشته باشي تا بتواني با مخاطب خوب ارتباط صحيح و موثر برقرار كني.
رشته تحصيلي همسرتان كه خيلي متناسب با اين بحث است و مي تواند كمك شاياني به شما كند، ولي رشته تحصيلي خودتان چندان مرتبط با كارتان نيست!
اتفاقاً من معتقدم حقوق با همه پديده هاي اجتماعي در ارتباط است. پايان نامه اي هم كه نوشتم در رابطه با مسئوليت هاي كيفري ناشي از عمليات ورزشي (يعني دوپينگ) بود، ولي شايد ارتباط عنوان تحصيلي من با اين حرفه كمي دور از ذهن باشد. من اول وارد اين كار شدم بعد در دانشگاه ادامه تحصيل دادم. هميشه سعي مي كنم از دانش همسرم نيز براي پيشرفت در كار خودم بهترين استفاده را داشته باشم.
اجراي برنامه هاي ورزشي و بحث و تبادل نظر با كارشناسان خبره نيازمند اطلاعات بسيار قوي و دقيق است براي بالا بردن سطح آگاهي هاي خود چقدر مطالعه مي كنيد؟
در روز وقت بسيار زيادي را صرف مطالعه مي كنم و هميشه در جريان آخرين اخبار و اطلاعات به روز دنيا هستم. خواندن همه روزنامه هاي ورزشي و حتي سياسي تماشاي شبكه هاي مختلف ورزشي و… از برنامه هاي ثابت روزانه ام است. دريافت اخبار از طريق اينترنت به مدت حداقل ۲ـ۳ ساعت در روز نيز از ديگر برنامه هاي مطالعاتي من است. چون معتقدم مهمترين فاكتور براي يك مجري اطلاعات بسيار دقيق و به روز اوست.
يكي از ويژگي هايي كه به آن اشاره داشتيد جذابيت و نو بودن مجري و برنامه است. بعضي از مجريان براي اينكه به اين فاكتور دست يابند هر روز با چهره هاي جديد در صفحه جعبه جادويي حاضر مي شوند.
همانطور كه گفتم مجري گري و اجرا مقوله بسيار حساس و مهمي است كه به شدت زير ذره بين و در تير راس افكار عمومي قرار دارد. ما مردم باهوشي داريم و مردم خيلي خوب مي توانند نقد كنند. بعضاً مشاهده مي شود كه در بحث اجرا از هنرمندان و بازيگران نيز استفاده مي شود كه من خودم خيلي موافق اين امر نيستم. يك بازيگر شايد بتواند يك بازي خوب جلوي دوربين داشته باشد ولي مجري گري بازي نيست كه بخواهي اجراي يك برنامه را بازي كني.
مجري گري واقعيتي است كه بايد كاملاً واقعي به آن بپردازي. براي نو بودن بايد محتواي برنامه را نو و به روز كني تا برنامه سرپا باقي بماند و از شما به عنوان يك مجري موفق ياد كنند. بايد نياز مخاطب را به روز بشناسي و خوراك مناسب به او بدهي تا عطش بيننده نسبت به دانستن با ديدن شما فروكش كند.
بعضاً مشاهده مي شود در برنامه هاي چالشي براي اينكه جنگ بين مجري و مهمان برنامه برنده اي داشته باشد حواشي بسيار زيادي به برنامه دامن مي زند؟ يكي از ويژگي هاي برنامه شما آرامشي است كه در فضاي كار احساس مي كنيم و اين باعث مي شود كه مخاطب بدون استرس فقط به محتواي برنامه بپردازد.
اتفاقاً خط قرمزهايي كه ما در اين برنامه داريم بسيار بالاتر از برنامه هاي ديگر است، ولي گفتم مجري خوب بايد با مديريت خود از به وجود آمدن تنش در برنامه جلوگيري كند.
اگر در مقام مقايسه بر بياييم مثلاً در برنامه ۹۰ نياز مخاطب براساس حال و هواي ورزش فوتبال كه در آن هيجان بسيار موج مي زند نياز دارد تا خيلي بي پرده به مسائل آن پرداخته شود. براي به چالش كشيدن برنامه حتماً نياز به اين نداريد كه خيلي برنامه را شلوغ كنيد يا حساسيت به آن تزريق نماييد. همانطور كه در راديو، «صدا» نقش اول را در اجراي برنامه دارد در تلويزيون گاهي تصوير شما خود گوياي خيلي از مسائل است و گاه هم يك سكوت و نگاه معني دار شما سرخط خبر را به مخاطب مي رساند.
اگر در برنامه بحث و مجادله اي پيش بيايد و حاضرات از خط قرمز موجود برنامه تخطي كنند چطور سر و ته برنامه را هم مي آوريد؟
خب تكنيك هاي زيادي هست اول از همه در گوش مجري تذكرات لازم داده مي شود. بعد هم مي توان با پريدن وسط حرف كارشناسي كه دارد از چارچوب برنامه خارج مي شود و يا تغيير مسير بحث و يا قطع صحبت طرف مقابل و اعلام آيتم بعدي برنامه از بروز تنش جلوگيري كرد. همانطور كه گفتم گاه يك سكوت و نگاه معني دار هم مي تواند گوياي خيلي از مطالب باشد.
معتقديد كه مجري خوب بايد قلم خوبي هم داشته باشد؟
مجري توانمند كسي است كه حتماً نويسنده قهاري باشد. هنر انتقال عقايد و مطالبي كه در ذهن شماست به روي صفحه كاغذ و جاري كردن آن در دفتر اين قدرت را به شما مي دهد كه در اجراي برنامه نيز حرف دل تان را به خوبي به مخاطب انتقال دهيد.
بزرگترين اشتباهي كه در اجراهايتان داشته ايد، چه بوده؟ تا به حال شده برنامه از دست تان در برود؟
يادم نمي آيد سوتي پر رنگي داده باشم، وقتي آدم از جريانات روز عقب باشد و بدون مطالعه جلوي دوربين برود، پشت سر هم اشتباه مي كند.
پرسپوليسي هستيد يا استقلالي؟
خيلي دلم مي خواهد روزي برسد كه بتوانم نظرم را در اين باره به صراحت بگويم و دلايلم را به خاطر طرفداري از تيم خاص را مطرح كنم. چون منِ مجري هم انسان هستم و علايق خاصي دارم ولي به دليل شرايط ويژه و حساسي كه داريم نمي توانم اين را بگويم. در واقع به دليل احترام به مخاطب و جلوگيري از پيش آمدن ذهنيت منفي هميشه مي گويم طرفدار تيم شهر خودم يعني ابومسلم مشهد هستم. البته در تيم هاي اروپايي عاشق ليورپول هستم و در تيم هاي ملي هم آلمان…
مجري گري شغل شماست؟
اين حرفه را فقط از روي عشق و علاقه دنبال مي كنم چون واقعاً درآمد خاصي ندارد. البته پيشنهادات زيادي هم براي اجراي برنامه خارج از سازمان دارم، ولي هيچ وقت نپذيرفته ام چون نمي خواهم تجارت كنم يا از اعتماد مردم سوءاستفاده كنم چون كوچكترين اشتباه در قبال اعتماد مردم يعني فنا شدن. براي همين است كه در كنار كنار اجرا وكالت هم مي كنم.
در كار وكالت بيشتر روي چه پرونده هايي كار مي كنيد؟
پرونده هاي حقوقي پيچيده كه نيازمند اطلاعات دقيق يك وكيل است را خيلي دوست دارم چون محك خوبي براي يك وكيل است تا عيار خود را به دست آورد، مثل راننده اي كه اگر در جاده چالوس رانندگي كند، مي فهمد چند مردِ حلاج است.
هر چند حقوق جزا و جرم شناسي خوانده ام ولي روحيه پيگيري پرونده هاي قتل و اين چنيني را ندارم. به قول معروف نه بلدم گوسفند سر ببرم نه دل دارم تا سر بريدنش را تماشا كنم. پرونده هاي خانوادگي را هم نمي پذيرم چون در هر صورت (برد يا باخت) منجر به از هم پاشيدن يك زندگي مي شود.