من اگه کسی رو داشتم دیگه در به در نبودم / با غم غربت و اندوه دیگه همسفر نبودم
از جرم عشق گر پیش کسی راهم نیست / یا رب تو آگاهی که محبت گناه نیست
در دردها دوست را خبر نکردن، خود یک نوع عشق ورزیدن است
تقدیم به کسی که رفت و مرا در آغوش تنهایی، تنها گذاشت
عشق صدای سازگار است و بلای ماندگار
کاش پرده میدانست تا زمانی که پنجره باز است، فرصت پرواز دارد
با عشق دوست ماند و با یار بیقراری / از دوست درد ماند و از یار یادگاری
خواهم که سری باشم، تو تاج سرم باشی / تا خاک رهی باشم، تو رهگذرم باشی
نام تو را تا میبرم قلبم غریبی میکند / چشم انتظاری در دلم، درد عجیبی میکند
وقتی می آمدی حیاط پر میشد از عطر ترنج حالا تو رفته ای… و فقط رنج ها مانده است
انگشتت را هر جای نقشه که خواستی بگذار فرقی نمیکند، عمیق ترین جای جهان و انگشت تو هیچوقت به عمق فاجعه پی نخواهد برد