تبلیغات متنی

ماجرای دعوای شدید و جنجالی محسن چاووشی و مهشید همسر ابی + عکس

ماجرای دعوای شدید و جنجالی محسن چاووشی و مهشید همسر ابی + عکس

ماجرای دعوای شدید و جنجالی محسن چاووشی و مهشید همسر ابی + عکس

 

به گزارش آکاپرشین محسن چاوشی و مهشید همسر ابی حامدی خواننده مشهور ایرانی دعوای شدیدی را در اینستاگرام با هم داشته اند که نقل محافل شده است .

 

ماجرای دعوای محسن چاوشی و مهشید از آنجایی شروع شد که محسن چاوشی در اینستاگرام خود شعری را بدین مضمون منتشر کرد :

 

روز گذشته مهشید حامدی همسر ابراهیم حامدی(ابی)با انتشار پستی به همدردی پیرامون حادثه اخیر ناوچه دریایی پرداخته است و مطالبی را پیرامون ایران مطرح کرده و در انتهای مطلب خود درباره محسن چاوشی می نویسد:

 

«آیا هنرمند نتیجه حکومت است؟ یا چنین جامعه ای به هنرمند آگاه نیازمند است؟

 

آیا هنرمند حق دارد در جامعه ای که بر روی بشکه عقب ماندگی که از باروت مذهب پر شده کبریت حریق افروز باشد؟

 

دیدن این بیت بر صفحه یک آرتیست نفس را در سینه حبس می‌کند«با یدالله و با_تیغ علی ذولفقار _سینه گردنکشان _اذن دهد میدرم» از مجموعه کلمات این بیت بوی تعفن عقب ماندگی و وحشیگری میبارد.»

 ماجرای دعوای شدید و جنجالی محسن چاووشی و مهشید همسر ابی + عکس

 

 

بیت یاد شده مربوط به قطعه «او» از محسن چاوشی است که نیمه شعبان منتشر شده است؛ چاوشی این بیت را در شب اول قدر در صفحه خود بازنشر کرده است.

 

محسن چاوشی پس از مدتی با متنی شعر واره این چنین در جواب حامدی می نویسد:

 

« تعفن!

رایحه‌ی تخمیر است

که قهقهه‌زنان می‌پیچد

به مشام و جیب‌هایِ بی‌گناه

و البته بیچاره گوش‌های عربده‌خواه»

 

این خواننده پاپ از آن دسته خوانندگان خارج از کشور که برای کنسرت به عربستان سعودی سفر کردند یا علیه اعتقادات مذهبی مردم ایران موضع گرفتند، به شدت انتقاد کرد.

 

ابی، شهرام شب‌پره، شادمهر عقیلی، آرش و اندی از جمله خوانندگانی بودند که در جده عربستان، کنسرت دادند.

 

عارف هم دیگر خواننده خارج از کشور است که در یک کنسرت، به مقدسات اسلامی توهین کرد که البته با انتشار متنی، بابت آن عذر خواست.

 

 

چاوشی با کنایه به کنسرت اخیر عربستان ادامه داد:

« تعفن!

کج فهمی‌ است و روخوانی‌

و هیجان لحظه‌ای دیده شدن

و البته شنیده شدن

غیرِ جغرافیای بد مستِ پُرعربده

و کفش‌های طلا یادمان باشد

آن دو جفت، دوازده اعدامی بود

زیر پای شما به عربستان.

اگر طلاست نعلینتان،

ما هنوز رختمان عزاست

به سبزی و نان زنده‌ایم

البته بدون بی‌خندانِ رفسنجان.

عربده نکش شبه ماه!

کمی آرام بتیغان

بیا اینجا

و کمی مزه کن پوستِ شیر را

کمی بخوان و ‌اندکی گوش باش

جای نوشیدن و چرخیدن»

 ماجرای دعوای شدید و جنجالی محسن چاووشی و مهشید همسر ابی + عکس

 

*چاوشی همچنین در پایان با اشاره به ماجرای کنسرت ابی نوشت:

« من از تو داغ‌ ترم

ادای داغ در نکن

که شمشیرِ ذوالفقارِ من

مست میدان است

و آماده به گردنکشان

جیب بُران

و عربده کشان … و البته

یاد عربده کشی دیگر افتادم متعارف

همان که پشیمان است “مثل سگ”

و افتخار می‌کند

به کاباره

و شهامتِ تهران ندارد!

یا علی…»

 

**هرچند که مهشید حامدی هم این متن چاوشی را بی پاسخ نگذاشته است و با گلایه به اینکه طرف صحبتت من هستم نه همسرم این متن را منتشر کرد:

 

« این جوابه سراپا خشم وغرور و بد دهانی جناب چاووشی است در جواب نوشته بنده. به واقع این ها فکر می‌کند چه کسی هستند؟

 

تمام درد و رنج مردم را که مطرح شده دور ریخته و بند کرده اند به بیتی که به نظر بنده وحشیانه است؟ شاید دلخور هستند که حتی اسمشان را نیاوردم؟

 

این ها چه جور موجوداتی هستند که خودشان را تا این حد در اوج میبینند؟ و اینگونه وحشیانه به دارو ندارت میتازند؟ این هنرمند است؟

 

مانند حزب اللهی های دبش و یا داعشیان، خندیدن و می خوردن و رقصیدن را جرمت می‌کنند. من ۲۸ سال است در کنار زیباترین روح هنرمند درخشیدم جانم گمان میکنی در لنگه کفشی چون شما مایع چشمگیر شدن یافته ام؟

 

زهی خیال باطل زهی خودپسندی.

 

واقعا شهامت صحبت کردن از عربده زدن دارید؟ ای خواننده ماشینی که تا به امروز به کمک حکومت جیب مردم را خالی کردید و اگر من جرات تهران آمدن ندارم، شما که انجایید و ادعا دارید چرا جرات کنسرت زنده گذاشتن ندارید؟

 

آنقدر مرد نیستیدکه با خودم طرف شوید و نازنین مرد من را به لیچار گوییهایتان وارد نکنید.

 

چقدر به خود میبالم که «شبه ماهم» که نامم است، تو چه هستی تاریک و سیاه چاله ای متعفن.

 

بله آقای پاسدار، جواهر من افتخار می‌کند به کاباره، به جایی که چون نوجوان هنرنمایی کرد و اولین ماشین رختشویی را برای مادرش خرید .

 

به جایی که با دستمزدهایش مادر فرش میخرید و بعد ها خانه خرید.

 

شما ریاکارانه چند زندانی آزاد کردید و تبلیغاتتان گوش دنیا را کر کرد.

 

چاقوکشان کوچکتان که به صفحه ام گسیل کردید از این بزرگواری مینویسند نیاز به یاد آوری شاعرانه نبود.

 

ابی سالیانه زندانیان بدهکار را از طریق دوستانش آزاد می‌کند و اطمینان دارم از واگوییش در اینجا ناراحت خواهد شد. شما همچنان داغ باش و شمشیر ذولفقار بچرخان که ۴۰ سال است دور دور شماست.

 

مرد باش تا شاید به لشگر بزدلت کمی مردانگی بیاموزی»

پربازدید هفته
پربازدید ماه

عکس های خنده دار

عکسهای دیدنی و جالب